من
مثل همه آدمها هستم و شبيه به هيچ كدامشان؛ با تجربه پرفراز و نشيب سی و اندی بهار كه 20 فقره آنرا صرف نيمكت كردم تا اكنون بر پشت ميزي تكيه زنم
كوشيده ام خودم باشم بي اعتنا به نچ نچ ها و پچ پچهاي خاله زنكانه منتقدان پر نقص و عيب كه به زعم خودشان تنها ساكنان جزيره خالي از سكنه كمالند و از فرط آرمانگرايي، محكوم اند تا مرگ به تنهايي.
باور دارم به مالكيت بي قيد و شرط خداوندگار صاحب حقيقي جلال و جمال كه اگر جذبه اي به عاريت در ماست از اوست و ايمان دارم به تساوي خلايق مگر به فضيلتي و در اين بين مدهوشم در ظرافتي كه در خلقت زن به رخ كشيده است كه اگر الهه اش نام نهي بي ربط نگفته اي با آن كبر و ناز شاعرانه اگر همراه شود با سطوت و شعوري.
كافرم بر هر چه قيد و بند دست و پاگير بي منطق كه عرف نام نهاده اند. هنجارشكن و كلبه به دوشم به هر كجا كه عقربه قطب نماي كنجكاوي ام رهنمون باشد تا آنجا كه به باورها و حريمها دست اندازي نكند. نه آنچنان سياهم كه خصم اهورا باشم؛ نه آنچنان سپيد كه فرشته ام پنداري...به صورت، خاكزاده ام و به سيرت، خاكستري
پي نوشت:
1- سطوت به معناي صلابت است و منظور از شعور، ظرفيت
2- اينكه بخواهي در اين زمانه پر از تزوير خودت باشي سخت است اما مي ارزد. همه ما در پشت نقاب اتو كشيده و سراسر خوبي و متانتمان شايد رواني درهم چروكيده داريم
3- آدمها را آنطور پذيرا باشيم كه هستند، نه آنطور كه مي پسنديم. آنكه گفته اند نگرد نيست گل بي خار است، تو و كنار دستي ات براي وصل شدن، هر دو نيازمند يك شكستنيد
شنبه 3 مرداد 1388 - 3:03:24 PM